باد مى وزد ومن همچون روزهاى گذشته ،كوله مو بر مى دارم وبه سوى مدرسه ام راهى مى شوم ،در راه باد زوزه مى كشد انگار مى خواست چيزى به من بگويد،برگها با صداى باد به رقص در امده بودند،كودكى در خيابان كه كفش هايش پاره ولباس هايش كهنه بود من ورقص برگها را در پياده رو نگاه مى كرد ،دلم به حالش سوخت ولى من قدرت كمك به او را نداشتم ،نمى دونستم چكار بايد مى كردم فقط دستهايم را در جيبم دراوردم و پولى كه براى خريد خوراكي در مدرسه باخودم اورده بودم ،به او دادم .حالا فهميدم باد چرا با من همراه شده بودو زوزه مى كشيد.خدايا خودت به كودكان اين سرزمين كمك كن صدا وفرياد انها را بشنو./.
:: موضوعات مرتبط:
باد در راه مدرسه ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0